دانشکده

عکسهایی از دانشکده پرستاری و مامایی حضرت فاطمه (س) شیراز :

                         

بقیه عکسها در ادامه مطلب :

ادامه نوشته

جنینهای دختر مقاوم ترند!

                             

پژوهشگران استرالیایی در تحقیقات خود نشان دادند که جنینهای دختر کوچکتر و به خصوص مقاومتر از جنینهای پسر هستند و بنابراین استرسهای طولانی مدت دوران بارداری را بهتر تحمل می کنند.

محققان دانشگاه آدلاید در تحقیقات خود تفاوتهای جنینهای دختر و پسر را در مبارزه با استرسهای مادر در دوران بارداری مورد بررسی قرار دادند.

نتیجه این تحقیقات نشان می دهد در حالی که جنینهای پسر در ابتدا مقاومت خوبی در مقابل فاکتورهای استرس زای کوتاه مدت مثل آسم و یا عفونتها از خود نشان می دهند، جنینهای دختر روند رشد خود را با ثبات بیشتری در زمان استرسهای طولانی مدت حفظ می کنند. بنابراین جنینهای پسر به مراقبت بیشتری نیاز دارند چون می توانند با خطر توقف رشد، تولد نارس و در موارد شدیدتر با مرگ مواجه شوند.

این دانشمندان در این خصوص اظهار داشتند: "ما مشاهده کردیم زمانی که زن در دوره بارداری تحت یک فشار استرسی قرار می گیرد، جنینهای پسر به سرعت رشد می کنند در حالی که جنینهای دختر کوچکتر باقی می مانند و به این ترتیب در صورتی که در طول بارداری اتفاق بسیار حادی روی دهد احتمال بیشتری برای حفظ حیات خود دارند. در حقیقت جنینهای دختر کوچکتر و مقاومترند و توانایی بهتری برای ادامه زندگی دارند."

براساس گزارش ABC NEWS، این تفاوتها به دلیل گردش هورمونهای استرس در جفت است. دخترها در حضور این هورمونها پایداری و سازگاری بیشتری از خود نشان می دهند در حالی که پسرها در تلاش برای حذف این هورمونها هستند و همین مسئله موجب می شود که شانس آنها برای یک فرایند توسعه جنینی طبیعی کاهش یابد و برای این جنینها پس از تولد مشکلات زیادی ایجاد شود.

این محققان در ادامه افزودند: "نتایج بررسیهای ما می تواند به توسعه درمانهای ویژه از این دست کمک کرده و به علاوه راهکارهای پیشگیرانه ای برای رشد و توسعه جنینهای در معرض خطر ارائه کند."

منبع

چقدر کوچکیم ...

سلام.این دفعه براتون یه پاورپوینت آماده کردم که به نظرم خیلی جالبه ،

ببینید که چطور عکسها کوچک و کوچکتر می شوند ...

از   اینجا   دانلود کنید.

شعری به لهجه شیرازی

کاکو سِی کن !

هِی صبح شد و باز به امّید تو شُو شد

                                                       هِی از چیش من اشک به یاد تو وِلُو شد

من لِبدی مفلوک و تو بشکن بالُو بنداز

                                                      شِفتِش نَمیدم از حرکاتِت دلُم اُو شد

دل دُشتم و جز دل چی چی دُشتم که ز مردم

                                                      یِی عمر قایم کردَه بودم ، باز چَپُو شد

جِر دادی و شر کِردی و پیوندِ پُوکُوندی

                                                      ای اَرقِه مالُوندیش و خودت گفتی یِِهو شد

گفتم یَله شم تو شاچراغ ، تیرشِه ببندم

                                                      تا بلکه حالیم شه که چطُو شد که ایطُو شد

پِلکیدم و پِلکیدم و افسوس...ها بله

                                                      تا مَشت شدی شیره ی جونُم ، رُوِ رُو شد

در هر کِر و هر سوک تو رِ هی جار زدم من

                                                      یعنی که بدون تو دلُم غرق اَلُو شد

من شاپرّکم بچّه ی فلک از به چِلُوندُم

                                                       دل لِه شد و بازیچه واسِی دسّ بَچّو شد

دیشُو چُغُلیت کِرد سمندر،کاکو سِی کن

                                                      ئی بسه زبون از غم عشق تو قَدُو شد

                                                                                                                         بیژن سمندر

 

(اگر معنی اصطلاحات رو نفهمیدید برید به ادامه مطلب)

         

ادامه نوشته

اخرین شمع



چهار شمع به آرامي مي سوختند، محيط آن قدر ساکت بود که مي شد صداي صحبت آنها را شنيد.اولين شمع گفت: « من صلح هستم، هيچ کس نمي تواند مرا هميشه روشن نگه دارد. فکر مي کنم که به زودي خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. »

شمع دوم گفت: « من ايمان هستم، واقعا انگار کسي به من نيازي ندارد براي همين من ديگر رعبتي ندارم که بيشتر از اين روشن بمانم . » حرف شمع ايمان که تمام شد ،نسيم ملايمي وزيدو آن را خاموش کرد.
وقتي نوبت به سومين شمع رسيد با اندوه کفت: « من عشق هستم توانايي آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناري انداخته اند و اهميتم را نمي فهمند، آها حتي فراموش کرده اند که به نزديکترين کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بي درنگ خاموش شد . کودکي وارد اتاق شد و ديد که سه شمع ديگر نمي سوزند. او گفت: « شما که مي خواستيد تا آخرين لحظه روشن بمانيد، پس چرا ديگر نمي سوزيد؟» چهارمين شمع گفت: « نگران نباشد، تا وقتي من روشن هستم، به کمک هم مي توانيم شمع هاي ديگر را روشن کنيم. من اميد هستم. » چشمان کودک درخشيد، شمع اميد را برداشت و بقيه شمع ها را روشن کرد.
بنابر اين شعله اميد هرگز نبايد خاموش شود. ما بايد هميشه اميد و ايمان و صلح و عشق را در وجود خود حفظ کنيم.

چت با خدا

گفتم: چقدر احساس تنهايي مي‌کنم
گفتي: فاني قريب  
      .:: من که نزديکم (بقره/
186) ::.

گفتم: تو هميشه نزديکي؛ من دورم... کاش مي‌شد بهت نزديک شم
گفتي: و اذکر ربک في نفسک تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
     .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پيش خودت، با خوف و تضرع، و
با صداي آهسته ياد کن (اعراف/205) ::.

گفتم: اين هم توفيق مي‌خواهد!
گفتي: ألا تحبون ان يغفرالله لکم
     .:: دوست نداريد خدا ببخشدتون؟! (نور/
22) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشي
گفتي: و استغفروا ربکم ثم توبوا اليه
     .:: پس از خدا بخوايد ببخشدتون و بعد توبه کنيد (هود/
90) ::.

گفتم: با اين همه گناه... آخه چيکار مي‌تونم بکنم؟     
گفتي: الم يعلموا ان الله هو يقبل التوبة عن عباده
     .:: مگه نمي‌دونيد خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول مي‌کنه؟! (توبه/
104) ::.

گفتم: ديگه روي توبه ندارم
گفتي:
الله العزيز العليم غافر الذنب و قابل التوب
     .:: (ولي)
خدا عزيزه و دانا، او آمرزنده‌ي گناه هست و پذيرنده‌ي توبه (غافر/2-3 ) ::.

گفتم: با اين همه گناه، براي کدوم گناهم توبه کنم؟ 
گفتي: ان الله يغفر الذنوب جميعا
     .:: خدا همه‌ي گناه‌ها رو مي‌بخشه (زمر/
53) ::.

گفتم: يعني بازم بيام؟ بازم منو مي‌بخشي؟
گفتي: و من يغفر الذنوب الا الله
     .:: به جز خدا کيه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/
135) ::.

گفتم: نمي‌دونم چرا هميشه در مقابل اين کلامت کم ميارم! آتيشم مي‌زنه؛ ذوبم مي‌کنه؛ عاشق مي‌شم!  ...  توبه مي‌کنم
گفتي: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين
     .:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونايي که پاک هستند رو دوست داره (بقره/
222) ::

ناخواسته گفتم: الهي و ربي من لي غيرک     
گفتي: اليس الله بکاف عبده
     .:: خدا براي بنده‌اش کافي نيست؟ (زمر/
36) ::.

گفتم: در برابر اين همه مهربونيت چيکار مي‌تونم بکنم؟
گفتي:

يا ايها الذين آمنوا اذکروا الله ذکرا کثيرا و سبحوه بکرة و اصيلا هو الذي يصلي عليکم و ملائکته ليخرجکم من الظلمت الي النور و کان بالمؤمنين رحيما
.::
اي مؤمنين! خدا رو زياد ياد کنيد و صبح و شب تسبيحش کنيد. او کسي هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت مي‌فرستن تا شما رو از تاريکي‌ها به سوي روشنايي بيرون بيارن . خدا نسبت به مؤمنين مهربونه (احزاب/41-43) ::.