
به بهانه لغو و تاخیر اجرای حکم مجنون اسیدپاش
چشم هایی در انتظار
آمنه بهرامی که پس از گذشت حدود هفت سال در انتظار قصاص مجید موحدی عاشق پیشه اسید پاش بود، روز اجرای حکم با لغو آن روبرو شد و انتظار هفت ساله اش همچنان پابرجاماند.
گروه جامعه دی نا - علی جزایری
عدد هفت در بین ملل مختلف جهان از اهمیّت خاصّی برخوردار است و هر ملّتی نگرش خاصّی به عدد هفت دارد. عدد هفت را میتوان در ادیان و مذاهب مختلفه جهان و در تاریخ و هنر و طبیعت و بخصوص در ادبیّات فارسی و در تصوّف وعرفان و در گردش آسمان و ستارگان و دیگر موارد جستجو کرد و بررسی نمود.
عدد هفت از سه حرف ساخته شده است: حرف«ه»نشان از هستی میدهد و حرف«ف» نمودار فرسایش است و حرف «ت» تباهی و نابودی را میرساند.
عدد هفت خوش یمن و مقدس است، اما امروز این عدد برای آمنه پیغام خوشی به همراه ندارد و تنها یادآور این است که هفت سال پیش، عشق که مرهم و التیام بخش هر زخمی است ، برای او سرآغاز دردی به وسعت یک دنیا ندیدن شد.
چشمان آمنه، هفت سال است که آفتاب را ندیده است. چشمان آمنه هفت سال است صورت مهربان مادر، پدر و خواهر و برادر دلسوزش را ندیده است، چشمان آمنه هفت سال است که در تاریکی مطلق فقط کابوس آنروز سیاه را برایش به تصویر می کشد.
چشمان آمنه امروز من و ما را نمی بیند اما بهتر از هر کسی عمق فاجعه ایی به نام اسید پاشی را دیده و می بیند. چشمان آمنه امروز سندی بر استقلال هویتی است که روزی دست رد بر سینه ای زد که مدعی عشق بود و از عاشقی دم می زد.
چشمان آمنه امروز گویاترین زبان است برای شنیدن فریادی که می گوید به کدامین گناه حتی از دیدن خود محرومم؟
چشمان آمنه امروز یادآور فریادهای شکسته در گلوی مهناز، سارا، فریده و زنان دیگری است که در زیر پرچمی به نام عشق قربانی جانی صفتانی در لباس مجنون شدند.
هفت سال از آن روز سرد و سیاه در پارک رسالت گذشته است، از آن صورت مهربان و چشمان امیدوار به آینده آمنه، تنها دو حفره باقی مانده است که روزی چشمهایش در آن جا خوش کرده بودند و امروز جز قطره قطره اشک هایش که بر روی صورت پرزخمش می ریزد، توان کار دیگری ندارد.

خارجی – خیابان – روز
ساعت 16 عصر 10 آبان سال 83 مأموران مرکز فوریتهای پلیسی110 تهران بزرگ طی تماس شهروندان از یک مورد اسید پاشی با خبر شدند.
مأموران با حضور در محل وقوع حادثه در خیابان رسالت و انجام تحقیقات اولیه دریافتند دختر جوانی به نام آمنه از سوی فردی مورد اسیدپاشی قرار گرفته است.
با انتقال آمنه به بیمارستان، تلاش پزشکان برای درمان وی آغاز شد اما زمانی که آمنه پس از انتقال به بیمارستانهای رسالت و مطهری به بیمارستان لبافینژاد منتقل شد پزشکان اعلام کردند که دیگر دیر شده و چشم چپ آمنه به واسطه غلظت اسید پاشیده شده کاملا از بین رفته است.
با طرح شکایت از سوی این دختر جوان تحقیقات آغاز و دستورات لازم برای دستگیری فرد اسیدپاش از سوی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران صادر شد.
آمنه در جلسه طرح شکایتش اعلام کرد: چند ماه قبل وقتی در دانشکده برق یکی از دانشگاههای سراسری تهران مشغول تحصیل بودم متوجه شدم که یکی از دانشجویان به اسم مجید به من علاقهمند شده است.
آمنه ادامه داد: پس از طرح این موضوع توسط این فرد چندین بار مادرش با منزل ما تماس گرفت اما مادر من به دلیل تفاوت زیاد سنی، فرهنگی و خانوادگی، پاسخ منفی داد.
شاکی افزود: جواب خودم نیز منفی بود تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد داد برای تمام کردن موضوع، یک بار رو در رو پاسخ قطعی خود را به او بدهم.
وی گفت: به همین دلیل یک روز که بعد از ایجاد مزاحمتهای فراوان و تماسهای گاه و بیگاه، مجید به محل کارم آمد، به او گفتم که با فردی عقد کردهام و دیگر سراغ من را نگیرد.
مجید در مقابل این ادعای من خواست که از همسرم طلاق بگیرم و اظهار کرد که در صورت عدم جدایی از همسرم مرا خواهد کشت.
من تهدیدهای او را جدی گرفتم و همان روز به پلیس اطلاع دادم اما پلیس گفت تا زمانی که جرمی واقع نشده نمیتوان وارد عمل شد و رسیدگی کرد.
آمنه ادامه داد: با گذشت 2 روز از این ماجرا عصر روز حادثه زمانی که از محل کارم خارج شدم ناگهان فردی مثل سایه از پشت به من نزدیک شد و بعد رو به رویم ایستاد، سپس ظرفی سرخرنگ را جلو آورد و مایع به شدت سوزاننده داخل آن را روی صورتم پاشید.
وی گفت: اول تصور کردم که آبجوش به صورتم ریخته شده است اما وقتی به چند بیمارستان مرا بردند، فهمیدم اسید بوده و همان ابتدا چشم چپم از بین رفت.
شاکی در ادامه شکایت خود، مدعی شد: پزشکان اقدام به تخلیه چشم چپم کردند و گفتند که چشم راستم نیز در شرف نابینایی است. به همین دلیل پیشنهاد کردند که برای درمان به بارسلون بروم که آن زمان با 8 هزار یورو که بخشی از آن به صورت کمک از سوی دولت وقت به خانوادهام پرداخت شده بود، برای درمان به اسپانیا سفر کردم.
وی ادامه داد: در آنجا 17 بار مورد جراحی پلاستیک قرار گرفتم و چشم راستم نیز مورد درمان قرار گرفت اما پزشکان اعلام کردند که اثرات مخرب اسید تا 5 سال باقی میماند و به همین دلیل یک شب وقتی در خانه بودم ناگهان متوجه شدم داخل حفره چشم راستم چیزی وجود ندارد و به این ترتیب چشم دیگر خود را هم از دست دادم.
قصاص چشم در برابر چشم
پس از مجرم شناخته شدن مجید از سوی بازپرس جنایی تهران، پرونده با قرار کیفرخواست به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
پنج قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری با همفکری و مشورت و با استناد به مفاد موجود در پرونده برای مجید حکم قصاص هر دو چشم به شکلی که آمنه خواسته بود را صادر کردند.
این حکم به دیوان عالی کشور رفت و سرانجام قضات دیوان عالی کشور نیز حکم را تأیید کردند و پرونده برای اجرای حکم آماده بود.
در زمان تأیید حکم آمنه بار دیگر برای درمان به کشور اسپانیا سفر کرده بود اما به محض بازگشت از این کشور به دادسرای امور جنایی آمد و در حضور قاضی واحد اجرای احکام دادسرا درخواست اجرای حکم را ارائه داد.
سرانجام پس از گذشت مدت زمانی موانع اجرای حکم قصاص مجید برطرف شد و مقرر شد که شنبه 24 اردیبهشت حکم در بیمارستان دادگستری اجرا شود.
لغو حکم قصاص مجنون اسید پاش
شنبه 24 اردیبهشت ماه، آمنه که به همراه خانواده خود به محل اجرای حکم آمده بود با لغو اجرای حکم قصاص روبرو شد.
آمنه بهرامی شاکی و قربانی این پرونده پس از شنیدن این خبر با ناراحتی بیمارستان دادگستری را ترک کرد و در جمع خبرنگاران حاضر در بیمارستان دادگستری، از اعلام لغو اجرای حکم و قصاص ابراز ناراحتی کرد.
وی که از شنیدن این خبر متعجب شده بود علت لغو اجرای حکم را مصاحبه با BBC اعلام کرد و ازدحام مردم و خبرنگاران مقابل بیمارستان را مانع اجرای حکم دانست.
آمنه بهرامی در میان ازدحام خبرنگاران از به طول انجامیدن روند اجرای قصاص اظهار نارضایتی کرد.
مادر آمنه بهرامی نیز با ناراحتی و اظهارنارضایتی اعلام کرد به هیچ وجه رضایت نخواهد داد و این کار را برای این انجام خواهد داد که مایه عبرت دیگران شود و هیچ کس دختر یا پسر نتواند در خیابان به روی دیگری اسید بپاشد.
مادر آمنه خود و خانواده اش را سوخته گان این اتفاق و مصیبت دانست، و خود را دلسوز جامعه ای خواند که در صورت قصاص و نبخشیدن امیدوار به ندیدن اتفاقاتی از این دست خواهد بود.
قصاص، درسی برای عبرت
آمنه در مصاحبه با روزنامه جام جم قبل از تعیین زمان اجرای حکم گفته بود: «نزدیک به هفت سال است که آواره و سرگردان شدهام. در این سالها فقط رنج کشیده و به خود گفتهام این امتحان الهی بودهاست. باور کنید، هیچکس نمیتواند کابوسهای مرا حتی در ذهن خود تصور کند؛ پارچ قرمز اسیدی که به یک باره تمام وجودم را به آتش کشید.»
آمنه میگوید این حکم را برای جامعه میخواهد: «میخواهم اجرای حکم درس عبرتی باشد برای کسانی که ناجوانمردانه از اسید استفاده میکنند. وقتی حکم قصاص چشمهای مجید صادر شد، به من گفتند بیا تا حکم را اجرا کنیم؛ اما من گفتم باید خبرنگارها هم باشند تا خبر این قصاص به گوش کسانی برسد که میخواهند با اسید، زندگی دیگران را تباه کنند.»
چشم در برابر چشم، خوب یا بد
در این بین برخی از قضات، روانشناسان، حقوقدانان و همچنین شهروندان نسبت به اجرای این حکم واکنش نشان دادند .
موافقان حکم قصاص چشم در برابر چشم معتقدند باید با مجازات در خور جرم موافق باشیم، شاید اگر ما هم مجازاتهای سنگین تری برای مجرمان داشتیم، میزان جنایت پایین میآمد و تا این حد با رواج این خشونت غیر قابل جبران مواجه نبودیم.
یکی از شهروندان موافق این نوع قصاص بر این باور است که باید به روی آن مرد اسید بپاشند، آمنه که پیش از اسید پاشی زیبا بوده، حالا تمام صورتش به هم ریخته است. آن مرد بیمار علاوه بر کور شدن، باید به زندان هم انداخته شود.»
شهروندی دیگر معتقد است هرشخصی که با دیگری چنین کاری کند، باید با مجازاتی مشابه روبرو شود. البته این مجازات سبب درمان قربانی نمیشود اما باعث میگردد دیگران دست به چنین کاری نزنند.
مخالفان این نوع قصاص نیز اعتقاد دارند اجرای این حکم مانعی در وقوع مجدد جرم اسید پاشی نخواهد داشت همچنان که درباره بسیاری از جرایم این اتفاق نیفتاده است.
بازتاب رسانه ای و بینالمللی
ماجرای اسیدپاشی، جریان مداوا، سیر قضایی پرونده و دادگاه مربوطه و بیش از همه حکم قصاص چشم در برابر چشم، بازتاب گستردهای در رسانههای داخل و خارج از کشور و شبکههای اجتماعی اینترنتی داشت. بسیاری از رسانههای اینترنتی در مورد اینکه حکم دادگاه صحیح است و یا نقش بازدارنده دارد یا نه و اینکه آیا درست است قربانی خود و با دستان خود دست به عمل مشابه بزند و اینکه آیا او چنین خواهد کرد یا نه به گمانهزنیهایی پرداختند.
تاخیر اجرای حکم، رضایت یا عدم رضایت آمنه
با لغو اجرای حکم صفحه جدیدی در پرونده نخستین قصاص در کشور با اسید باز شده است، آمنه که این روزها حتی افرادی با پیشنهاد 500 میلیون تومانی از او خواسته اند تا تنها یک چشم مجید را کور کند، همچنان از موضع خود کوتاه نمی آید و اصرار به اسیدپاشی به هر دو چشم محکوم را دارد.
عده ای براین باورند که شاید مسوولان به دنبال این هستند که با طولانی تر کردن روند اجرای حکم حتی بیشتر از هفت سالی که گذشته است جلوی این قصاص را بگیرند، اما باید منتظر ماند و دید آیا با تمام این تاخیرها آمنه از حق خود می گذرد یا اینکه این حکم اجرا می شود؟
مطمئنا هیچ شخصی نمی تواند حتی لحظه ایی از زندگی تلخ آمنه و خانواده اش را لمس کند، شاید گاهی بعضی افراد منتظر رضایت آمنه باشند، اما در جواب آنان باید پرسید
اگر شما به جای آمنه بودید، چه می کردید؟

منبع : گروه خبری دی نا
پ.ن : لینک نامه ی تکان دهندی خواهر آمنه بهرامی قربانی اسید پاشی